اشعار حسین محسنات

  • متولد:
  • ghiam.rzb.ir
  • در خیالم بارها خود را کفن پیچیده ام / بستن پیله سر آغاز پریدن میشود

در کدام جبهه ایستاده‌ایم؟  / حسین محسنات

صحنۀ نبرد حق و باطل است
لحظه، لحظه‌های مرگ و زندگی‌ست
سیدِ مقاومت شهید شد
فرصتی برای اشک و گریه نیست

پرچم حسین را نظاره کن 
مادران قدخمیده را ببین
حرمله سه‌شعبه را کشیده است
کودک گلوبریده را ببین

یک قدم به فتح قله مانده است
لحظۀ نبرد کو به کوی ماست
در کدام جبهه ایستاده‌ایم؟ 
شمر در سپاه روبروی ماست

نامه‌ای رسیده از امام ما
نامه‌ای مِنَ الحبیب اِلیَ الحبیب
حکم قطعی جهاد آخر است 
بوی کربلا رسیده، بوی سیب 

این سپاه آخرالزمان ماست
لشکر اراده‌های آهنین
می‌کُشند و زنده می‌شویم باز
از دل شراره‌های آتشین

ای زمین خسته‌دل صبور باش
روزگار غم عبور می‌کند
عن‌قریب با سپاه عاشقان
منجی بشر ظهور می‌کند 
62 0

آی پیغمبر کشان توهین به پیغمبر بس است / حسین محسنات

ای بشر خیری نمی خواهیم اما شر بس است
امر بر معروفتان را نهی از منکر بس است

ماه را وارونه می بینید روی بام ها
آی کرکس باز ها باران خاکستر بس است

روز و شب در دوزخ دنیا فقط تب می کنید
بهمنی هم دارد این تقویم شهریور بس است

حرف آزادی بجز هیهات من الذله نیست
بردگی در کاخ اربابان زور و زر بس است

کثرت پیغمبران هم علتش جهل شماست
ورنه پیغام خدا را یک پیام آور بست

گاو اسرائیل هم دارد شهادت می دهد
بهر حجت درب از جا کنده ی خیبر بس است

زیر پاتان این زمین روزی دهن وا می کند
آی پیغمبر کشان توهین به پیغمبر بس است

در اُحد سستی ایمان ها مسلم شد ولی
جملگی دیدید احمد را همان حیدر بس است

2115 2 5